چطور زبان یاد نگیریم؟

 
چطور زبان یاد نگیریم؟
همیشه دنبال مطالبی بودیم تا بهمون یاد بدن چطور یه زبان جدید رو یاد بگیریم، چطور مهارت‌هامون رو تو زبان جدید افزایش بدیم و ... . اما امروز می‌‌خوایم در مورد کارهایی صحبت کنیم که باعث میشه زبان یاد نگیریم. اشتباهات ناخواسته‌ای که مانع یادگیری و تسلط در زبان جدید میشه.

احتمالاً همه میدونن که ممکنه یه سری از استراتژی‌هاشون در یادگیری زبان جدید درست نباشه، مسئله‌ی خیلی عجیب و بغرنجی نیست؛ برای همه ممکنه پیش بیاد. خیلی‌ها وقتی تو کلاس یا موقع تمرین زبان مرتکب اشتباهی میشن، حسابی از خودشون ناامید میشن، و می‌گردن دنبال راهکارهایی که تمرین و یادگیری زبانشون رو بهتر می‌کنه. تو اینترنت سرچ میکنن و کلی مقاله در این مورد میخونن. با وجود وقت و انرژی زیادی که برای پیدا کردن روش های موثر یادگیری زبان جدید صرف می‌کنیم، گاهی ممکنه مشکل از روش یادگیری و تمرینمون نباشه. یه وقت‌هایی ممکنه در این پروسه، ما ناخواسته اشتباهاتی رو مرتکب شیم که روی کیفیت یادگیری زبان تاثیر میذارن. خیلی مهمه این موارد رو بشناسیم و ازشون دوری کنیم.
برای یادگیری و تمرین زبان سیستم ثابت و مشخصی وجود نداره که به درد همه بخوره. همه‌ی زبان آموزهای کلاس های زبان از یک استاد درس می‌گیرن و روش تدریس استاد هم در کلاس‌های مختلف پایه و ریشه‌ی یکسانی داره، حتی با وجود این که ممکنه خود استاد، راهنمایی‌هایی برای یادگیری و تمرین بهتر تو کلاس بهتون پیشنهاد کنه، اما باز هر کدوم از دانش‌آموزها به نحو خاصی درس‌هارو تمرین می‌کنن.
با اینکه روش‌های یادگیری زبان متفاوت و منحصربه‌فرده، اشتباهاتی که در یادگیری رخ میده اغلب بین زبان‌آموزها مشترکه. حالا وقشته این اشتباهاتی که در کمین ما هستن رو بشناسیم. لازمه خیلی دقت کنیم چون خیلی از این اشتباهات به حدی متداول هستن که ممکنه کسی باورش نشه روی یادگیری زبان تاثیر منفی دارن.

چطور هر زبانی رو به روش موثر یاد بگیریم: 7 اشتباه متداول در درس خوندن که باید ازش دوری کنیم

1. همه‌ی لغت های زبان جدید رو همزمان یاد بگیریم
وقتی تو کلاس درس جدیدی یاد میگیرین، یادگیری یک شبه‌ی همه‌ی اون لغات جدید، کاملاً غیرضروری و غیرممکنه. حتی نِیتیو‌های یک زبان هم از همه‌ی واژگان اون زبان استفاده نمیکنن. هر فردی با هر ملیتی، به طور متوسط فقط از2000 تا 3000 واژه‌ی اون زبان استفاده می‌کنه. یعنی با وجود این که هزاران واژه در ذهن انسان ذخیره شده، هر شخص، به طور متوسط فقط از 3000 واژه برای مکالمه‌های روزمره و خوندن مطالب اکثر متن‌های مدرن استفاده می‌کنه.
برای یادگیری زبان هم باید از همین الگو استفاده کنین. مسلماً هر کسی که یادگیری زبانی رو شروع می‌کنه، میخواد در اون زبان به بالاترین سطح برسه، اما لازم نیست همه چیز رو از روز اول بلد باشین. در برخورد با هر متنی به زبان مقصد، و لغات تازه‌ش، سعی کنین لغات پرکاربرد رو شناسایی کنن و بیشتر تمرکز و انرژِیتون رو روی یادگیری همون لغت‌ها بذارین. حتی به لطف اینترنت، می‌تونین دنبال لیستی از پرکاربرد‌ترین لغت‌های زبان مقصدتون پیدا کنین و اول سعی کنین روی همون موارد تمرکز کنین.
توجه داشته باشین که در سطح‌های پایه‌ی آموزش زبان، کتاب آموزش زبان هم تا حدودی از همین سیستم پیروی می‌کنن. یعنی تاکید و تکرار رو روی ‌واژه‌های میذارن که کاربرد بیشتری داره.
نکته‌ی خیلی مهمی که در این مورد وجود داره، اینه که با بالا رفتن سطح یادگیری زبانتون، وقتی به سطوح B1 و بالاتر میرسین، ناگزیر هستن که سراغ لغات پیچیده‌تر و سخت‌تر هم برین تا بتونین دانش زبانیتون رو ارتقا بدین.

2. همه ی گرامرهای زبان جدید رو حفظ کنیم

مسلماً گرامر خیلی مسئله‌ی مهمیه، هیچکس نمی‌تونه بگه باید یادگیری گرامر رو تعطیل کنین!
صرف نظر از این که چه زبانی یاد می‌گیرین، گرامر همیشه جزو بخش‌های سخت یادگیری یه زبان جدید به شمار میاد ( گاهی حتی یه مواردی برای نِیتیوهای همون زبان هم سخته!) و خیلی مهمه که گرامر رو درست متوجه شیم و درست ازش استفاده کنیم.
هرچند، هدف اصلی از یادگیری یک زبان، توانایی برقراری ارتباط و استفاده از اون زبانه. یادتون میاد تو مدرسه، با وجود خوندن اون همه قواعد و دستور زبان عربی، هیچکس حتی یه جمله هم نمیتونست به زبان عربی مکالمه کنه؟ پس توجهِ صرف به قواعد برامون فایده‌ای نداره.
حتی اگه یه روزی موقع مطالعه‌ی گرامر و حل تمرین‌هاش، حس کردین دیگه حسابی ازش خسته شدین و نمی‌خواین ادامه بدین. کلاً کتاب رو نبندین بذارین کنار، اون زمان رو به فعالیت دیگه‌ای مربوط به زبان مقصدتون اختصاص بدین.
پس دومین اشتباه متداول، یکسره گرامر خوندنه. یکی از خسته‌کننده‌ترین و بی‌فایده‌ترین کارهایی که میشه در یادگیری زبان انجام داد، اینه که با خودتون بگین، امروز میخوام گرامر A1 تا A2 رو مرور کنم و یه نگاهی هم به تمرین‌هاش بندازم! آهسته و پیوسته گرامر رو تمرین کنین. همون‌طوری که تو کلاس بهتون یاد داده میشه. تو کلاس های زبان هیچوقت استاده تمام گرامرهارو واستون فهرست نمیکنه که تو یه جلسه حفظشون کنین. بلکه قدم قدم پیش میره.

3. لسنینگ که کاری نداره، تمرین نمیخواد
وقتی زبان جدیدی یاد می‌گیریم، اغلب بیشتر تمرکزمون رو روی لغت و گرامر میذاریم. چون میخوایم خوب بخونیم، خوب حرف بزنیم و خوب بنویسیم.
همه‌ی این مهارت‌هایی که گفتیم مهم و مفید هستن، اما با وجود این که مهارت لسنینگ کلید اصلی فهم یک زبان و برقراری ارتباطه، ناخواسته از این مهارت مهم چشم‌پوشی می‌کنیم.
تا حالا واستون پیش اومده که خودتون بتونین راحت تو کلاس حرف بزنین و متن‌هایی که استاد ازتون خواسته رو بشنوین، اما تا لسنینگی از کتاب تو کلاس پخش میشه، حس کنین خیلی سریع حرف میزنه یا یه جاهایی انگار یه سری کلمات رو قورت میده؟ بله، این تفاوت حرف زدن یک نِیتیو با یک زبان‌آموزه. حالا برای کم کردن این تفاوت، باید تمرین لیسنینگ داشته باشین. قبلاً در مقاله‌های دیگه‌ای در مورد تقویت مهارت لسنینگ حرف زدیم. پس اگه احساس می‌کنین در این مورد کم کاری کردین، بد نیست سری به این مقاله‌ها بزنین.
برای تمرین لسنینگ، حداقل کاری که می‌تونین انجام بدین، گوش دادن چندین و چند باره به تمرین های شنیداری کتاب آموزشیتونه.

4. کتابی که بچگی نسخه‌ی فارسیشو دوست داشتیم به زبان اصلی بخونیم
شاید خیلی‌هاتون همچین چیزی رو دوست داشته باشین، یا شاید هم امتحانش کردین و کتاب مورد علاقه‌تون رو خریدین، یه دستتون دیکشنری و یه دست هم کتاب مورد علاقه‌تون، یه خط خوندین و یه ربع دنبال معنی‌های هر پاراگراف گشتین! می‌بینین چقدر این تمرین طاقت‌فرساست و چقدر انرژی و وقتتون رو هدر میده؟
مهم‌ترین اشکال این تمرین چیه؟ با خوندن کتاب مورد علاقه‌ی بچگیتون (که احتمالاً تاریخ نوشته شدنش به سال‌ها قبل از تولد شما برمیگرده)، با ورژن قدیمی زبان مقصدتون رو به رو میشین. زبان دائما در حال تغییر و تکامله. حتی زبان مادریمون رو ببینین، نسبت به 10 سال پیش چقدر تغییر کرده؟
باز هم میخوایم یادآوری کنیم که هدف اصلی ما از یادگیری زبان برقراری ارتباطه، حتی اگه در یک آزمون می‌خواین شرکت کنین، هدف آزمون بررسی تسلط شما به اون زبان به منظور برقراری ارتباط و استفاده از زبانه، نه خوندن کتاب‌های ادبیات کلاسیک.
هرچند در سطوح بالاتر، خوندن متن‌های ادبی و ادبیات کلاسیک یکی از لازمه‌های پیشرفت و ایجاد تسلطه، چون در اون سطح می‌خوایم خودمون رو به نِیتیو اون زبان نزدیک کنیم. اما برای شروع، کتاب‌های مورد علاقه و ادبیات کلاسیک رو فراموش کنین.
اگه می‌خواین در مهارت ریدینگ به شیوه‌ی درست تمرین کنین می‌تونین این مقاله رو مطالعه کنین.

5. کتاب درسی خیلی مهم نیست
متاسفانه در شروع یادگیری زبان جدید، اغلب زبان‌آموزها اطلاعی از منابع آموزشی‌ای که دوره های آموزش زبان استفاده میشه ندارن؛ یه تعدادی هم چیزهایی از این و اون شنیدن که اطلاعات قدیمی محسوب میشن.
کتاب‌های آموزش زبان اغلب طوری بودن که خیلی سر راست، یک سری دیالوگ خشک و استاندارد رو معرفی می‌کرد، در ادامه گرامر رو شسته رفته درس میداد و فایل های صوتی کتاب هم خیلی ساده و مطابق همون دیالوگ‌های استاندارد بودن. معمولاً موسسه های زبان حاضر نیستن منابعی که سال‌ها برای آموزش ازشون استفاده کردن کنار بذارن، یا برخی اساتید زبان، با منابع 20 سال پیش یا حتی بیشتر، مشغول تدریس هستن. حتی تعدادی از زبان‌آموزها هم که تجربه‌ی یادگیری در این سیستم رو داشتن، ممکنه ابتدا به نظرشون همین سیستم بهترین باشه.
اما این همون مشکلیه که در مورد عربی کتاب های درسی و دوران مدرسه وجود داشت. دیالوگ‌های کتاب ممکنه به نظر آسون‌تر بیان و یادگیریشون و فهمشون راحت‌ترباشه، اما چقدر از دنیای واقعی دورن؟ نِیتیوها هم مثل همین دیالوگ‌ها حرف میزنن؟ با این سیستم یادگیری و این کتاب های کار، یادگیری زبان هیچوقت در شما کامل صورت نمیگیره و همیشه بخش‌هایی مثل لیسنینگ یا اسپیکینگ دچار مشکلات بحرانی میشن.
در سپانو ما از جدیدترین کتاب های آموزشی و روش های تدریس مدرن استفاده می‌کنیم.
کتاب های آموزش زبان مدرن توی دیالوگ هاشون اون حالت خشک و استاندارد به چشم نمیخوره، لهجه ها و تلفظ های کلمات در دیالوگ ها حالت عادی داره و حتی گاهی توی هر دیالوگ لغات و اصطلاحات جدیدی وجود داره که یادگیری رو با چالش مثبت همراه می‌کنه. کتاب های آموزشی مدرن، منبع کاملی برای یادگیری زبان هستن و تمرین های جامع و متنوعی که دارن باعث میشه تمام مهارت‌هاتون رشد کنه.

6. یادگیری زبان جدید یه کاریه که باید تمومش کنم

نه! این فکر خیلی از واقعیت فاصله داره. یاد گرفتن یه زبان جدید مثل کارهای روزمره‌ای که تو یه لیست می‌نویسیم و بعد کنارش یه تیک میزنیم نیست. واقعیت اینه که یادگیری زبان انتهایی نداره. یعنی نمی‌تونیم بگیم خب این کتاب رو که تموم کردم، دیگه زبانم تکمیله. حتی اگه برای شرکت در آزمون خاصی زبان می‌خونیم، با وجود قبولی تو اون آزمون خاص هم نمی‌تونیم بگیم "خب حالا دیگه کامل به این زبان مسلط شدم" و یه تیک خوشگل تو دفترچه‌مون کنار یادگیری زبان X بزنیم.
تسلط به یه زبان (Fluency) عملاً جایی اتفاق میافته که از زبان جدید مثل زبان مادریتون استفاده کنین. یعنی تمام مهارت‌ها رو به کار بگیرین، ساعت‌ها بدون مکث و بدون اشتباه بتونین در مورد موضوعات مختلف، با نِیتیوهای اون زبان مکالمه کنین. و فقط زبان به تنهایی کافی نیست، باید با فرهنگ اون ملت هم آشنا باشین وگرنه شکاف عمیقی بین خودتون و مردمی که زبانشون رو یاد میگیرین احساس می‌کنین. شعر و ادبیات هر ملت ارتباط کاملاً نزدیکی با زبانشون داره، و برای تسلط به زبان جدید لازمه به ادبیات هم مسلط باشین.
علاوه بر همه‌ی این ها، مسئله‌ای به اسم زبان معیار و زبان محاوره وجود داره. همین مسئله تو زبان فارسی هم هست. چیزی که در متن‌های رسمی و اکثر کتاب‌ها نوشته میشه با مکالمات روزمره کوچه و خیابون فرق داره. تسلط در یک زبان یعنی هم به زبان معیار و رسمی تسلط داشته باشیم، هم خیلی راحت و بی‌دردسر تو کوچه و خیابون با مردم عادی ارتباط برقرار کنیم و متوجه حرفشون بشیم.

همونطور که دیدین، در کنار یادگیری زبان ممکنه ناخواسته از یه سری مسائل غافل شیم یا یه سری اشتباهات ناخواسته‌ای مرتکب شیم. اصلاح این موارد و توجه بهشون یادگیریمون رو بهتر و سریع‌ترمیکنه و باعث میشه تو کلاس هم عملکرد بهتری داشته باشیم. بالاتر از همه‌ی این‌ها، چیزی که اساس و سیستم یادگیری شما رو تعیین می‌کنه انتخاب موسسه زبان حرفه‌ای و درسته، چون مسیر یادگیریتون رو مشخص می‌کنه و در کنار تامین منبع آموزشی و استاد، به یادگیریتون هم جهت میده. پس در انتخاب موسسه ی زبان باید نهایت دقت رو داشته باشین و حتماً علاوه بر استفاده از تجربیات خوب دیگران، خودتون هم به فاکتورهای مهمی مثل نوآوری، به روز بودن، حرفه‌ای بودن، تعهد، فضای آموزشی مناسب، کادر حرفه‌ای و سابقه‌ی خوب توجه کنین.

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید